وقتی عشقت تنهات گذاشت نگران خودت نباش که بعد از اون چکار کنی شرمنده ی دلت باش که بهت اطمینان کرد

متین ترین کلمه عشق است . جذاب ترین کلمه اشنائی  است. پاک ترین کلمه وجدان است. تلخترین کلمه جدایی است. زشت ترین کلمه خیانت است. سخت ترین کلمه تنهایی است. بدترین کلمه بی وفایی است. بهترین کلمه تویی

تحقیر می شدم که تو قدّ جهان شدی ... با روح بغض کرده ی من مهربان شدی ... سرما گرفته بود دو دست مرا که تو ... در این دو قطب یخزده آتشفشان شدی ... روح مرا سکون غریبی گرفته بود ... دریا شدی و باد شدی، بادبان شدی ... تسخیر کرده بود مرا دست های خاک ... تو آمدی و بال مرا آسمان شدی ... چیزی نداشتم همه از دست رفته بود ... اما برای من تو زمین و زمان شدی ... پس من تمام وسعت خود را دعا شدم ... شاید تو مستجاب شوی، ناگهان شدی ...

بوسه اسم است، چون عمومی است .. بوسه فعل است، چون هم لازم است هم متعدی .. بوسه حرف تعجب است، چون اگر ناگهانی باشد طرف مقابل را مات و مهبوت میکند .. بوسه ضمیر است، چون از قید انسان خارج نیست .. بوسه حرف ربط است، چون 2 نفر را به هم متصل میکند ....

از شهرداری واحد سد معبر مزاحمتون میشم ، ببخشید مهربونیتون سد راه دلمون شده . . . !

بی تو نه کاره جهان لنگ می شه ؛ نه بین زمین و آسمون جنگ می شه ؛اما دل من برای تو تنگ می شه

می خواستم اسمتو تو قلبم حک کنم ولی نکردم. می دونی چرا؟

آخه ترسیدم ضربان قلبم موقع خواب اذیتت کنه

گلم : میبینی هنوز همانم ، همان قدر عاشق ، همان قدر بی دل ، هر روز که میگذرد نگاهت عاشقترم میکند و لبخندت شیفته ترم ، خدا میداند که چقدر به خاطر نبودنت گریه میکنم ...

هیچ چیز سختر از انتظار نیست ، آن هم انتظار برای لحظه ای که یک آشنا صدایت کند و به تو بفهماند که دوستت دارد ، اما هر چقدر هم که انتظار سخت باشد به آن لحظه ی زیبا می ارزد ، پس انتظار می کشم تا آن لحظه ی زیبا نصیبم شود ...

تو را می خواستم تا در جوانی

نمیرم از غم بی هم زبانی

غم بی هم زبانی سوخت جانم

چه می خواهم دگر زین زندگانی؟

اگه روزی فهمیدی 1000 نفر دوستت دارن بدون اولیش منم اگه یه روز فهمیدی 100 نفر دوستت دارن بدون اولیش منم اگه یه روز دیدی 10 نفر دوستت دارن بازم اولیش منم اگه دیدی 1 نفر دوستت داره بدون اون منم اگه یه روز دیدی کسی دوست نداره بدون من مردم

به من گفت : یادته گفتم تو تک ستاره آسمونه قلبه منی ؟ شرمنده ، اون شب هوا ابری بود ، چیزی معلوم نبود ، ولی امشب هوا صافه و پر از ستاره ...

من یک قطره ام تو یک دریا؛من یک پرنده ام تو آواز؛من یک ابرم تو یک دریا؛من یک بهانم تو دلیل پرواز

گر می خوای صد سال زندگی کنی من می خوام یه روز کمتر از صد سال زندگی کنم چون من هرگز نمی تونم بدون تو زنده باشم

چه زیباست نوشتن وقتی می دانی او می خواند

چه زیباست سرودن وقتی می دانی او می شنود

و چه زیباست جنون وقتی می دانی او می بیند

گفتی دوستت دارم . قلبم تندتر از همیشه تپید لبخند زدم و باورت کردم با اینکه می دانم لبها دروغ می گویند . با صدایت مرا نوازش کردی تپش قلبت را حس کردم مهربان و پاک بود در اغوشت غرق محبت شدم به تو تکیه کردم و ارام شدم

عصری است غریب و آسمان دلگیر است

افسوس برای دل سپردن دیر است

هر بار بهانه ای گرفتیم و گذشت

عیب از من و توست ، عشق بی تقصیر است

توی سرمای زمستون اونکه می مرد بی تو کی بود ؟ اونکه می نشست توی کوچه غصه می خورد بی تو کی بود؟ اونی که به یاد چشمات شعر عاشقونه می گفت گریه می کرد و با هق هق واسه تو ترونه می گفت بگو کی بود که می لرزی

برایت آسمانی خواهم کشید

پر از ستاره های همیشه نورانی

تو در کنار من روی ابرها

 من غرق آن همه مهربانی

دوستت دارم چون تنها ترین فکر تنهایی منی.دوستت دارم چون زیباترین لحظات زندگی منی.دوستت دارم چون زیباترین رویای خواب منی.دوست دارم چون زیباترین خاطرات منی.دوستت دارم چون به یک نگاه،عشق منی...

حتما لذت می بری از شکنجه کسی که به جرم دیوانه تقاص جنونش را به بدترین وجه ممکن پس می دهد و آن چیزی جز بی تو بودن نیست

هر دو خوب میدانیم ... خوب می فهمیم و از راز دل هم خبر داریم ... چه احتیاجی به سخن گفتن است؟! ... حرف زدن چه لزومی دارد؟! ... دستهای حلقه شده در هم ما ... لبخند شیرین ما ... خود گویای مکنونات قلبی ما هستند ... ما بدون آنکه حرفی بزنیم ...

غم اگر سیر کند

غصه اگر پیرم کند

دست بزرگ اسمون

اگر زمین گیر کند

بازم میگم فدای

هرچی رفیق بامرام