1-آنچه که هستی هدیه ی خداوند به توست و آنچه که می شوی هدیه تو به خداوند است ، پس بی نظیر باشد .
2-بی تو گلشن چو زندونه به چشمم ، گلستون آذر ستونه به چشمم ، بی تو آرام و عمر زندگانی ، همه خواب پریشونه به چشمم
3-دور بودن از عزیزان مشکل است ، امتحان با وفایی در جدایی حاصل است ، گرچه من دورم ز پیشت ای رفیق ، دوریت دریا و یادت ساحل است
4-من اسیر واژه محبتم ، خالی از کینه دل و حسادتم ، عاشق دست های با رفاقتم ، زندگی اینجوری داده عادتم
5-روزم خوش است چراکه برای تو میخوانم ، شبم خوش است چراکه برای من میخوانی ، روزگارم خوش نیست چراکه با هم نمیخوانیم .
6-خستگی من از رودها نیست ، خستگی من از ماهی هایی است که به زیبایی دریاها نمی اندیشند ، پس ای دوست زیبانگر باش !
7-آنقدر دوستت دارم که خدا داند ، این اسرار فقط باد صبا داند ، نخواهم گل که گل بی اعتبار است ، تمام عمر گل فصل بهار است ، تو را خواهم از گلهای عالم ، که عطر تو همیشه ماندگار است
8-عشق گلی است که دو باغبان آن را می پرورانند ، عاشق و معشوق
9-عشق در یک لحظه پدید می آید و دوست داشتن در امتداد زمان ! این اساسی ترین تفاوت بین دوست داشتن و عشق است .
10-من با تو چقدر ساده رفتم بر باد ، تو نام مرا چه زود بردی از یاد ، من حبه ی قند کوچکی بودم که ، از دست تو در پیاله ی چای افتاد
11-چه بسیار نگاه ها در جهان سرگردانند که در چشمی جای گیرند و چه بسیار فریادهایی که بر سنگ خاموش بوسه می زنند
12-تا کجای قصه باید ز دلتنگی نوشت ، تا به کی بازیچه بودن توی دست سرنوشت ، تا به کی با ضربه های درد باید رام شد ، یا فقط با گریه های بی قرار آرام شد ، بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار ، خسته از این زندگی با غصه های بی شمار
13-سهم هر کسی که باشی خوش به حال روزگارش ، آخه پاییز و زمستونش میشه رنگ بهارش .
14-بودنت یک جور ، نبودنت یک جور ، در این دنیای جور وا جور ، دوست دارم بد جور
15-دنیا رو خیلی کوچیک می بینم که بخوام بگم یه دنیا دوست دارم !
16-تو به پاکی عقیقی ، مثل دریاها عمیقی ، مثل گریه مرحم زخم ، مثل تنهایی رفیقی .
17-ساقیا امشب نوایت با نوایم ساز نیست ، یا که من بسیار مستم یا که سازت ساز نیست
18-راه دوست داشتن هر چیز درک این واقعیت است که امکان دارد از دست برود .
19-آنکه می گفت ز یک گل نشود فصل بهار ، چه خبر داشت که همچون تو گلی می روید .
20-کسی می تواند در پای عشق بمیرد که پیش از آن زندگی در نگاه وی مرده باشد
21-بزرگترین متهم تاریخ کسی است که نمی دونه قلبش واسه کی می تپه
22-عمریست که ویران شده ام ، ساکت و سرد و پریشان شده ام ، تا تو آیی و مرا دریابی ، من اسیر شب طوفان شده ام .
23-چه کنم تو سلطان جهانی و من درویش خرابات ، تو ارباب وفایی و من نوکر ارباب
24-گر همسفر عشق شدی مرد خطر باش ، هم منتظر حادثه هم فکر خطر باش
25-اگر بدانی چقدر سخت است یاد بودنت در عمق وحشت نبودنت ، مرا هرگز اینگونه رها نمی کردی
26-وقتی کسی به دل نشست ، نشستنش مقدس است ، حتی اگر نبینمش ، همین برای من بس است .
27-گرچه ما را نکنی یاد ولی ما هستیم ، دل به پیامی که نمیدی بستیم
28-همه در دایره ی دوست گرفتار شدند ، بی نوا دل که در این دایره پرگار نشد ، عاشقان سایه گریز و سایه ی یار شدند ، یار از خون دل عشق خبردار نشد ، چشم ها مست ز هوشیاری و در خواب شدند ، خواب از یاد رخ دوست بیدار نشد .
29-داستان زندگی من قصه ای است که متن آن وجود توست و پایانش نبود توست
30-چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد ، چه نکوتر آنکه مرغی ز قفس پریده باشد ، پر و بال ما بریدند و در قفس گشودند ، چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد
31-دلم با عشق تو عاشق شد ، تمام لحظه هایم بهترین شد ، ولی بی مهریت کار دلم ساخت ، دل تنهای من تنهاترین شد
32-دوست داشتن همیشه گفتن نیست ، گاه سکوت است و گاه انتظار .
33-خنده بر لب می زنم تا کس نداند راز من ، ورنه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت .
34-عشق فرآیندی است که در طی آن من به تو کمک کنم تا به خود واقعی ات نزدیکتر شوی ، نه آنچه من می خواهم
35-شمع سوزان توام اینگونه خاموشم مکن ، از کنارت رفته ام اما فراموشم مکن
36-دوشت دارم خره!!!!!!
کلمات کلیدی :